چرخانمقالات

عبدالصمد کامبخش: نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران (۲۶)

به موازات قردادهای نظامی که ارتش و ژاندارمری ایران را در کنترل آمریکا قرار می‌داد اقداماتی هم برای تحمیل وام‌های اسارت‌آور و فروش اسلحه‌ی آمریکائی به ایران انجام می‌گرفت و در این معامله اسلحه‌های از نظر مادی و معنوی فرسوده‌ی آمریکائی در مقابل وام به ایران فروخته می‌شد.

۲ ـ انتخابات دوره ی پانزدهم مجلس

و اوضاع سیاسی ایران در آستانه و جریان این انتخابات

روی کار آمدن دولت قوام مصادف بود با پایان دوره‌ی مجلس چهاردهم. کوشش نمایندگان مجلس چهاردهم برای تمدید دوره‌ی مجلس چنانکه دیدیم در نتیجه‌ی مخالفت پیگیر حزب توده ایران و سایر نیروهای دمکراتیک بی نتیجه ماند. شروع به انتخاب نمایندگان دوره ۱۵ اکنون جزء وظایف اولیه‌ی دولت قوام قرار داشت. ولی وجود یک اپوزیسیون نیرومند عبارت از احزاب شناخته شده‌ای مانند حزب توده‌ی ایران، فرقه دمکرات آذربایجان، حزب دمکرات کردستان و سایر احزاب جبهه موتلف مانع آن بود که قوام بتواند اکثریت شکننده‌ای به نفع خود به مجلس بیاورد. بهمین نظر بود که سیاست طفره و مذاکره با احزاب اپوزیسیون را در پیش گرفته بود.

در نتیجه‌ی شکست جنبش دمکراتیک غیر از حزب توده ایران نیروی دیگری از اپوزیسیون آنهم در شرایط نیمه لگال باقی نمانده بود. بدیهی است که در چنین شرایطی امکان شرکت حزب در انتخابات دوره‌ی ۱۵ منتفی بود. در مورد شرایطی که شرکت حزب را در انتخابات ناممکن می‌ساخت در پیام هیئت اجرائیه موقت مندرجه در شماره‌ی ۶ روزنامه «مردم» به تاریخ ۲۰ دی ۱۳۲۵ چنین گفته می‌شود:

«… روزنامه‌های مخالف ما می‌خواهند چنین جلوه بدهند که گویا حزب توده‌ی ایران در اثر «ورشکستگی» از عهده‌ی شرکت در انتخابات بر نمی‌آید..و به جای اعتراف به شکست خود عذری تراشیده و از نبودن آزادی و فشار شکایت می‌کند.

… از چهار ماه پیش تا امروز دولت و حزب دولتی دست به اجرای نقشه وسیعی بر ضد حزب توده ایران زده‌اندکارگران منتسب به حزب را در آستانه‌ی زمستان بیرحمانه از کار اخراج کرده‌انددهقانان طرفدار حزب ما را تحت شکنجه‌ی ژاندارم گذاشتندکارمندان عضو حزب ما را با توسل به بهانه «مقتضیات اداری» از شغل خود محروم و یا به نقاط دور دست منتقل ساخته‌اند (مثال کلوب رشت).

… بعضی جراید از بیانیه‌ی هیئت اجرائیه سوء‌استفاده کرده چنین جلوه می‌دهند که گویا حزب تهمت‌های آنان را قبول کرده است…

ما باکی نداریم از اینکه بگوئیم در کار ما نقضی وجود داشته ولی در عین حال افتخارات بزرگی داریم که به آن همیشه خواهیم بالیدما بزرگترین نهضت زحمتکشان این کشور را بوجود آورده‌ایم و امروز مانند همیشه طرفداری از طبقات کارگر و دهقان و کلیه‌ی کسانی را با کار خود زندگی می‌کنند مانند سنت مقدسی ادامه خواهیم داد».

در آستانه‌ی انتخابات و در جریان هرگونه امکان سازمانی از حزب توده ایران سلب شده بود. در این شرایط قوام درصدد بود که انتخابات را برق‌آسا انجام داده، اکثریت تام مجلس را برای خود تأمین نماید. ولی این کار دشوارتر از آن بود که تصور می‌رفت. انتخابات دوره‌ی ۱۵ بدل به عرصه‌ی مبارزه دو امپریالیسم شد، زیرا در مقابل نخستین مجلس دوران پس از جنگ ـ مجلس دوره پانزدهم ـ حل یک‌رشته مسائلی قرار داشت که می‌توانست موقعیت این یا آن امپریالیسم را تحکیم بخشد.

نقشه‌ی امپریالیسم آمریکا این بود که بدست دولت قوام ـ طرفدار بی چون و چرای خود ـ و حزب دولتی دمکرات ایران و اتحادیه‌های قلابی انتخابات را به نفع خود پایان داده و امپریالیسم انگلیس را از مواضع خود عقب براند.

کوشش‌های قوام برای بدست گرفتن کامل مجلس نگرانی شدیدی برای امپریالیسم انگلیس فراهم ساخته بود. امپریالیسم انگلیس نمی‌توانست به آسانی مواضع سنتی و سیادت خود را در صنایع نفت ایران از دست بدهد. همه‌ی اهرم‌ها و شبکه‌ی وسیع عمال وابسته به سیاست انگلیس به حرکت در آمد. جبهه‌ی واحدی از گروه بندی‌های نظیر «حزب مردم» (به رهبری سید محمد صادق طباطبائی رئیس سابق مجلس ۱۴، حزب «نهضت ملی» (تحت رهبری سرلشگر ارفع عامل شناخته شده انگلیس)، «حزب ملت»، «حزب استقلال»، «حزب کشور» و غیره تشکیل شد و بیانیه‌ای به امضاء «احزاب متحد» صادر کردند و به دسائس دولت قوام و حزب دولتی وی در انتخابات اعتراض نمودند.

لذا در ردیف افشاء آت حزب توده ایران و دیگر عناصر مترقی که عبارت بود از طرفداران دکتر مصدق و اتحادیه‌ی دانشجویان مترقی که روز ۹ دی دست به اعتصاب عمومی زدند، اپوزیسیون بالا نیز بوجود آمد. نمایندگان این اپوزیسیون بهمراه برخی از عناصر اپوزیسیون مترقی در دربار بست اختیار کرده و خواهان اقدام برای تأمین آزادی انتخابات شدند.

برای روشن شدن بهتر وضع سیاسی آن زمان و چگونگی مبارزه‌ی انتخاباتی دوره‌ی ۱۵، برخی از نوشته‌های مطبوعات دمکراتیک و مخالفان دیگر دولت را شاهد می‌آوریم. روزنامه‌ی «مردم» ارگان مرکزی حزب توده ایران در سرمقاله‌ی مورخه‌ی ۲۶ دی ۱۳۲۵ در این مورد چنین می‌نویسد:

«… امروز علاوه بر آن قدرتی که در سال ۱۲۹۹ زمام ایران را بدست گرفت قدرت جدیدی نظیر او در صحنه‌ی سیاست ما عرض اندام می‌کند..آمریکا از چند سال اخیر که در نتیجه‌ی تحولات جنگ گذارش به ایران افتاد..سعی کرده است ابتکار سیاست و اقتصاد را از دست بریتانیا بگیرد..از اوایل امسال مخصوصاً با ورود نماینده‌ی جدید آمریکا به ایران مرحله‌ی تازه‌ای در ابراز علاقه‌ی آمریکائی‌ها به کشور ما احساس شد..صمیمیت با دولت «بیطرف» آمریکا همه جا مورد تبلیغ قرار می‌گرفت، سفیر کبیر آن کشور به روزنامه نگاران «جبهه ملی مطبوعات» در هتل دربند درس آزادی مطبوعات می‌داددر جریان اخیر و ختم جریانات آذربایجان نیز دست رفقای آمریکائی خوانده می‌شد تا جائی که کار از مذاکره و اطمینان به اظهار رسمی و علنی کشیددر جریان این مدت دسته‌ای که در دوره‌ی چهاردهم و قبل از آن روی کار بودند و تمایل سیاسی‌شان بسوی دیگر بود سکوت و آرامش را که آثار عدم رضایت گاهگاهی از آن خوانده می‌شد مراعات می نمودند….

چیزی که از ظاهر شدن اختلاف بین این دو دسته جلوگیری می‌کرد همان وجود «مخاطراتی» بود که آنها را تهدید می‌کرد و به مجردی که با پیش آمدن قضایای اخیر «خطر» برطرف شد ریشه‌های تضاد که مخفی فعالیت می‌نمود آشکار و علنی شد.

آن عده که با توجه به خطر از انتهای دوره‌ی ۱۴ راضی شده بودند دسته‌ی دیگری از طبقه‌ی حاکمه روی کار آیند اکنون که آن دسته رل خود را انجام دادند، سعی دارند قدرت از دست رفته را باز یابند و مواضعی را که سابقاً از روی اجبار یا مصلحت از دست داده بودند پس بگیرند».

موضع اپوزیسیون طرفدار سیاست انگلیس را صریح‌تر از همه روزنامه‌ی «ایران نو» منتسب به سیدضیاء الدین و حزب اراده ملی در نخستین شماره‌ی خود پس از خروج از توقیف ده ماهه از طرف قوام روشن می‌سازد. این روزنامه در نامه‌ی سرگشاده‌ای که به آقای آلن سفیرکبیر آمریکآ نگاشته است چنین می‌نویسد:

«دولت کنونی به اتکا سیاست دوستانه‌ی خارجی و تقویت عمل سلف جنابعالی روی کار آمد و مجلس ایران نه از نظر عقیده به مسئول دولت بلکه از نظر اقتضای سیاسی و اینکه مسئله آذربایجان در سر سیاست جهان..تمام شود... تمکین کردولی اینک که ملت ایران می‌تواند بدون مصلحت خارجی در حق دولت قضاوت کند، در این قضاوت ملت ایران دولت حاضر را مظهر افکار و تمایلات خود نمی‌داند».

ایران نو ادامه می‌دهد:

«نویسنده خود را ناگزیر از افشاء این مطالب می‌دانم که اولاً موقعیت دولت فعلی که افکار ملت ایران معتقد است از حمایت بیطرفانه‌ی جنابعالی بهره‌مند بوده در اوضاع و احوال کنونی معارضه با احساسات عمومی ملت ایران داشته و ناچار چنین احساساتی مخل روابط دوستانه‌ی ملت ایران و ملل متحده‌ی آمریکا خواهد بود».

روزنامه‌ی «ایران نو» به اظهارات آقای آلن در هتل دربند در اوایل سال راجع به اینکه مخالفت با آزادی جرائد «شیطنت محض» است اشاره نموده و می‌نویسد:

«ملت ایران امروز از آن جناب می‌پرسد آیا شیطنت محض نیست در یک کشور دمکراسی آنهم موقع انتخابات حزب مخلوق دولت به اتکاء قدرت دولت خود را مظهر منحصر افکار عمومی دانسته از تمام وسائل دولتی منحصرا استفاده‌ی تبلیغاتی کرده و از تمام اجتماعات و احزاب دیگر سلب آزادی و حتی نطق و تبلیغ نماید..چنانچه اظهارات سابق جنابعالی در هتل دربند از لحاظ علاقه به اجرای اصول منشور ملل متفق بوده است برای چه در این موقع که اصول مقدس منشور با کمال بی پروائی از طرف دولت و حزب دولتی پایمال می‌شود به سکوت برگذار می شود؟!»

رادیو لندن نیز علناً و بطور وسیعی از عدم آزادی انتخابات در ایران سخن می‌گفت. ولی توجه خاص امپریالیسم انگلیس متوجه حزب دمکرات قوام که بمثابه یک حزب دولتی قطعاً اکثریت را برای کاندیدهای خود تأمین می‌کرد و امکان استفاده از این حزب و جلب وکلای منتخب بسوی خود بود.

همانطور که انتظار می‌رفت حزب دمکرات در نتیجه برگذار کردن یک انتخابات قلابی در مجلس حائز اکثریت تام شد. ولی مطلب بر سر این بود که آیا وکلای منتخب خواهند توانست در مجلس فراکسیون محکمی تشکیل دهند که مطیع سیاست قوام باشد یا اینکه این فراکسیون پس از چندی به اجزاء اولیه‌ی خود تقسیم خواهد شد. روزنامه‌ی مردم در شماره ۵۴ به این موضوع پاسخ روشن داد. حزب دمکرات قوام هنگامی تشکیل شد که ارتجاع می‌کوشید همه‌ی نیروی خود را در یک‌جا گرد آورد و عناصر مختلفی از جریانات سیاسی گوناگون، خواه به منظور اصلی مبارزه با جنبش دمکراتیک و خواه به منظور بدست آوردن مقاماتی در دستگاه دولتی و یا راه یافتن به مجلس، به این حزب روی آوردند و در جریان بعدی تجزیه و جدا کردن آنها کار مشکلی نبود. امپریالیسم انگلیس به آسانی موفق به وارد کردن شکاف در این فراکسیون شد. بتدریج عده‌ای از منتخبین قوام به اقلیتی که با اعمال نفوذ انگلیس‌ها انتخاب شده بود پیوستند. بمنظور ارضاء امپریالیسم انگلیس قوام در تاریخ ۳۱/۳/۱۳۲۶(۲۲/۴/۱۹۴۷) کابینه خود را ترمیم کرد و با اعتمادی که به شخص خود داشت اکثریت کابینه را از اشخاصی تشکیل داد که بقول روزنامه‌ی «قیام ایران» در لیست سفید امپریالیسم انگلیس جا داشتند.

ولی این ترمیم نمی‌توانست هیچیک از دو امپریالیسم را راضی کند و بالاخره قوام مجبور شد در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۲۶ پس از نطق مفصلی که در آن وکلای عهد شکن مورد حمله‌ی وی قرار گرفتند از کار کناره گیری کند.

طی حکومت ۲۲ ماهه‌ی قوام امپریالیسم آمریکا توانست مواضع محکمی در میدان سیاست داخلی ایران بدست آورد. امپریالیسم انگلیس با وجود نفوذ نقش خود اکنون در مبارزه با امپریالیسم آمریکا در حقیقت در مقام تدافعی قرار داشت. تنها هدف امپریالیسم انگلیس در شرایط پس از جنگ، نه بدست آوردن مواضع نوین، بلکه حفظ مواضع موجود خود بود.

بطوریکه پس از برکناری حکومت قوام معلوم شد در ۶ اکتبر ۱۹۴۷ بدون اجازه و اطلاع مجلس قراردادی به امضاء جم وزیر جنگ و جرج آلن سفیر آمریکا به امضاء رسیده بود که بعدها به قرارداد جم ـ آلن معروف شد. این قرارداد در حقیقت ارتش ایران را در اختیار مستشاران آمریکائی قرار می داد. قرارداد نه تنها به حق حاکمیت ایران لطمه وارد می‌ساخت بلکه ایران را بدل به پایگاه نظامی علیه همسایه‌ی شمالی ایران ـ اتحاد شوروی ـ می‌نمود. روزنامه‌ی «مردم» در باره‌ی این قرارداد در شماره‌ی ۲۳۵ مورخه ۴ دی ۱۳۲۶ (۲۶/۱۲/۱۹۴۷) خود چنین نوشت:

«در دوران اخیر اخبار حیرت آوری در باره‌ی انعقاد یک قرارداد نظامی بین دولتین آمریکا و ایران از رادیوها و خبرگزاری‌های مختلف جهان منتشر گردیده و ملت ایران را از بی پروائی و قانون شکنی زمامداران خود غرق تعجب ساخته استاین اخبار حاکی است که آقای قوام نخست وزیر سابق... روز ۶ اکتبر (دوشنبه‌ی ۱۳ مهرگذشته بدون اجازه‌ی مجلس ایران (در آن موقع مجلس مفتوح بودک.) قرارداد نظامی خطرناک و اسارت آوری را با آقای جرج آلن سفیر آمریکا امضاء نموده‌انداین قرارداد یک هیئت نظامی افسران آمریکائی را با شرایط سنگین و کمر شکن در امور نظامی ایران دخالت می‌دهداین هیئت نظامی چنانکه خبرگزاری‌ها خبر می‌دهند موظف است ارتش ایران را «ارشاد» کند و اداره‌ی امور نیروی ایران را تنظیم نماید و در مسائل مربوط به عملیات نظامی و «دفاع از ایران»… به ارتش ایران اندرز بدهد و آنرا رهبری نماید.

در این قرارداد تصریح شده است که دولت ایران تمام اسرار و اطلاعاتی را که برای اجراء ماموریتی که افسران آمریکائی بعهده دارند لازم است در اختیار این هیئت خواهد گذاشت و این امر با اجازه‌ی وزیر جنگ ایران صورت خواهد گرفت. و نیز قرارداد برای مستشاران نظامی آمریکا حق انحصاری در امر ارتش ایران را می‌شناسد و قید می‌کند که دولت ایران جز با اجازه‌ی دولت آمریکا حق ندارد مستشارانی از دول دیگر استخدام کند».

اطلاع از عقد این قرارداد موجب هیجان بزرگی شد. دولت و ستاد ارتش نخست تکذیب کردند. ولی حقیقت بزودی آشکار شد. اطلاعی که از طرف بخش مطبوعات سفارت شوروی در باره‌ی وجود این قرارداد انتشار یافت به روشن شدن موضوع کمک کرد. در این اطلاعیه گفته شده بود که چون محافل رسمی ایران می‌کوشند موضوع امضاء چنین قراردادی را منکر شوند شعبه‌ی مطبوعات سفارت شوروی به اطلاع می‌رساند که این قرارداد از طرف ایران توسط آقای محمود جم و از طرف ایالات متحده‌ی آمریکا توسط آقای جرج آلن امضاء شده و به دبیرخانه‌ی سازمان ملل متحد برای ثبت داده شده است.

بزودی وجود قرارداد پنهانی دیگری نیز فاش شد که ژاندارمری ایران را در اختیار افسران آمریکا می‌گذارد. متن این قرارداد در روزنامه «قیام ایران» (شماره ۹ اسفند ماه سال ۱۳۲۶) به طبع رسید و برای اولین بار افکار عمومی از وجود این قرارداد اسارت‌آور آگاه شد.

به موازات قردادهای نظامی که ارتش و ژاندارمری ایران را در کنترل آمریکا قرار می‌داد اقداماتی هم برای تحمیل وام‌های اسارت‌آور و فروش اسلحه‌ی آمریکائی به ایران انجام می‌گرفت و در این معامله اسلحه‌های از نظر مادی و معنوی فرسوده‌ی آمریکائی در مقابل وام به ایران فروخته می‌شد. مقدمه‌ی نخستین وامی که بدین منظور می‌بایست به ایران واگذار شود در زمان حکومت قوام تهیه و در کابینه بعدی حکیمی از تصویب مجلس گذشت (به مبلغ ملیون دلار).

بدین طریق آمریکا بتدریج مواضع کلیدی را در خاورمیانه و از آن جمله در ایران بدست می‌آورد. دخالت آمریکا در امور این منطقه اکنون دیگر بدون پرده پوشی انجام می‌شد. دخالت امپریالیسم آمریکا در امور ایران بویژه طی ۲۱ ماه اقامت جرج آلن سفیر کبیر آمریکا که قسمت اعظم آن مصادف با کابینه‌ی قوام بود کاملاً بی پرده انجام می شد. در این زمینه روزنامه‌ی «مردم» در شماره ۲۴۷ مورخه ۲۰ دی ۱۳۲۶ (۱۱/۱/۱۹۴۷) بمناسبت پایان ماموریت جرج آلن می‌نویسد:

«دیروز اعلام گردید که آقای ژرژ آلن سفیر کبیر آمریکا در تهران به سمت وزارت خارجه‌ی آمریکا انتخاب شده و چند هفته‌ی دیگر از ایران خواهد رفت..آقای آلن از اوائل اردیبهشت ۱۳۲۵ یعنی قریب بیست و یک ماه سمت سفارت کبری آمریکا را در ایران داشته‌انددر دوره‌ی سفیر کبیری آقای آلن فعالیت سیاسی آمریکا در ایران بنحو حیرت انگیزی آغاز شده و ادامه پیدا کرددر این دوره بود که دیپلماسی انگلستان در ایران موقتاً عقب رفته و ابتکار عملیات در کشور ما کاملاً بدست سیاست آمریکا افتادمی‌توان گفت که در ظرف این ۲۱ ماه دولت ایران در همه‌ی عملیات مهم و حتی جزئی خود بدستور مستقیم سیاست آمریکا کار می کرد.

… با دیکته‌ی این سیاست بود که حزب دمکرات ایران برای تضعیف جنبش‌های آزادی‌خواهانه به کمک سرنیزه و زور تاسیس شدسیاست آمریکا بود که جریانات فجیع جنوب ایران را بنام نهضت فارس راه انداختاین سیاست بود که ایلات را در همه جا تحریک کرد، به آنها اسلحه داد، روز تولد لیدرهای آنان را در سفارت خود جشن گرفتالهام آقای آلن و سیاست آمریکا بود که دولت سابق را در سرکوبی بی رحمانه‌ی آزادیخواهان تا این اندازه بی پروا و جسور ساختاین سیاست بود که ژاندارمری و ارتش ایران را به وسیله‌ی مستشاران خود قبضه کرده بودسیاست آمریکا در انتخابات دوره‌ی ۱۵ مجلس نقش مهمی داشتکاندیداهای حزب دمکرات ایران اغلب با پشتیبانی این سیاست از صندوق آراء بیرون می آمدند. سیاست آمریکا بود که کلیه‌ی مظاهر حیات اقتصادی، سیاسی و نظامی را بدست گرفته بود و همه‌ی آن را به میل خود می‌گردانید.

در دوره‌ی اخیر «قرضه»ی دویست و پنجاه ملیون دلار از بانک بین‌المللی، مسئله قرضه‌ی جنگی ۲۵ ملیون دلار برای خرید اسلحه، مسئله تمدید استخدام مستشاران نظامی آمریکا هر یک ماجرائی است که دست آقای جرج آلن در تمام آنها آشکار بوده است.

… هنگام مطرح شدن مسئله‌ی موافقت‌نامه ایران و شوروی سیاست آمریکا بدست آقای آلن تشویق و فشار را برای رد موافقت نامه به حد اعلا رسانید...».

چنین است منظره‌ی رقابت‌های امپریالیستی که موجب سقوط حکومت قوام گردید.

ادامه دارد

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

 

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا