چرخانمقالات

عبدالصمد کامبخش: نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران (۲۷)

تحکیم هرچه بیشتر صفوف و بهبود وضع داخلی حزب امکان مبارزه با ارتجاع را سهل‌تر می‌ساخت. و به همین دلیل ارتجاع و امپریالیسم توجه زیادی به انفجار حزب از داخل داشتند و امیدواری آنها به اپوزیسیون داخل حزب بود.

۳ ـ اوج نوین در فعالیت حزب توده ایران

حمایت همه جانبه‌ی ارتجاع پس از ناکامی جنبش و بحران داخلی، لطمه‌ی فراوانی به حزب توده‌ی ایران وارد نمود. ولی رهبری حزب در اندک مدتی توانست خود را از بحران خارج کند و دست به بهبود سازمان‌های حزبی بزند.

حملات و پیگردهای همه جانبه بخودی خود تصفیه‌ای در صفوف حزب انجام داد. بسیاری از عناصر متزلزل و فرصت طلب حزب را ترک گفتند. با اینحال رهبری حزب تصمیم گرفت خود نیز دست به تصفیه حزب از وجود عناصری که از نظر اخلاق و روش خود شایستگی عضویت حزب را نداشتند بزند. گرچه این تصفیه بنحوی که باید انجام نگرفت ولی تا همان اندازه که اجراء شد کمک بسزائی بود به بالا بردن انظباط حزبی.

از بهمن ماه ۱۳۲۵ رهبری حزب به انتشار «نشریه هفتگی» آغاز نمود که در آن مسائل مربوط به زندگی داخلی حزب و مسائل نظری اقتصادی و سیاسی که می‌بایست در سازمان‌های اولیه‌ی حزبی مورد مذاکره قرار گیرد مطرح گردید، کلاس‌های حزبی از نو شروع به کار کردند، در همه جا سازمان‌های حزبی احیاء می‌گردید.

روابط بین‌المللی حزب و اتحادیه‌های کارگری نیز مجدداً برقرار می‌گردید، نکته‌ای که بنوبه خود برای رشد و تحکیم حزب تأثیر مثبت داشت. در بهمن ماه ۱۳۲۵ سازمان جوانان حزب از طرف فدراسیون بین‌المللی جوانان برای شرکت در جشنواره‌ی جهانی دعوت شد. در فروردین ۱۳۲۶ از نمایندگان سازمان جوانان حزب برای شرکت در جلسه‌ی مشورتی سازمان جوانان کشورهای آسیائی به هندوستان (بمبئی) دعوت بعمل آمد. در دوره‌ی اجلاسیه‌ی ۲۵ ـ ۲۰ سپتامبر ۱۹۴۷ کمیته‌ی اجرائیه‌ی فدراسیون بین‌المللی زنان سازمان زنان حزب توده ایران را به عضویت پذیرفت.

از اوائل بهار ۱۳۲۶ حزب به تهیه‌ی مقدمات دعوت کنفرانس ایالتی تهران آغاز نمود. این کنفرانس در تیرماه (از ۱۵ تا ۳۱) و با شرکت فعال نمایندگان و در محیط بحث آزاد و خلاق برگزار گردید. ارگان مرکزی حزب در شماره‌ی ۱۳۱ مورخه ۱۳۲۶/۴/۲۲ در این باره نوشت:

«سومین کنفرانس ایالتی تهران پس از یکسال و دو ماه که از تاریخ تشکیل دومین کنفرانس ایالتی می گذشت با حضور نمایندگان حوزه‌های حزبی تهران روز پنج‌شنبه‌ی یازدهم تیرماه در سالن کلوب مرکزی گشایش یافت و روز شنبه‌ی بیستم تیر پس از انجام وظائف سنگین خود طی جلسات ممتد و پر حرارت خاتمه پذیرفتدر شرایط کنونی تشکیل این کنفرانس، مطالبی که در جلسات آن مطرح گردید و نتایجی که از آن مباحثات پرشور گرفته شد، تأثیری که در روح اعضای خود باقی گذاشت، همه و همه دارای اهمیت شایانی استبا آنکه شرکت کنندگان در نقادی و اظهارنظر صریح و قطعی راسخ بودند هنگامی که کنفرانس پایان پذیرفت چیزی جز صمیمیت مطلق در میان اعضاء حس نمی شدفشار دشمن این صمیمیت واقعی را بوجود آورده استرشد اعضاء در این کنفرانس شگفت انگیز بود... هیچ چیز سرسری نگذشت، هیچ چیز به تعارف برگذار نشد...

نکته‌ی اساسی در تمام بحث‌ها پند گرفتن از گذشته و پی‌افکندن کار آینده براساس درست و خردمندانه بودکنفرانس شدیداً کسانی را که در گذشته از اصول مرام و نظام حزبی تخطی کرده و خودسرانه اعمال خطائی کرده بودند تقبیح کرد..و عزم خود را برای جلوگیری از هرگونه خطاکاری و خودسری نشان داد...

صندلی‌ها را چه کسانی آشغال کرده بودند؟ کارگران، دهقانان و روشنفکران بیکار شده، زندان کشیده، دربدر و آواره شده، گرسنگانی که چشمشان بدرستی می‌دید و مغزشان بدرستی درک می‌کرد...

کنفرانس به ملت ایران پیام فرستاد که مواظب و بیدار باشد، به نیروی خود اطمینان کند، چیزی جز قدرت ملی را درخور اعتماد نشمرد، رسوائی دشمنان رنگارنگ را ببیند و عدم قابلیت و انحطاط آنها را درک کند، مطمئن باشد که حزب توده ایران و مبارزین آن حتی یک آنی از راه حق خود که راه اوست..منحرف نخواهد شدکنفرانس به ملت ایران پیام فرستاد که به اغواء جهانخواران از راه بدر نرود و در دام امپریالیسم نیفتد، بکوشد تا در حفظ صلح، در تأمین عدالت بین‌المللی نقش موثری بازی کند، به فرزندان ناخلف وطن مهلت ندهد تا آنها تاریخ و حیثیت ما، رفاه و آزادی مردم ما، صلح و امنیت خطه‌ی ما را به بهای ناچیز بفروشند و دست متعدی امپریالیسم را در کشور گشاده کنند».

«تردیدی نیست که در سومین کنفرانس ایالتی تهران حزب ما گام بزرگی در راه تکمیل خود، رفع نواقص خود، تجدید سازمان و عناصر اداره کننده‌ی خود برداشت...».

فعالیت سازمان جوانان حزب نیز دوش بدوش حزب بسط می‌یافت و این سازمان در شهریور ۱۳۲۶ کنفرانس نوبتی سازمان ایالتی تهران خود را برگزار نمود. در گزارش کمیته مرکزی سازمان گفته می‌شد که با وجود ضربه‌ی سختی که به سازمان وارد شد سازمان نه تنها توانست مجدداً صفوف خود را جمع کند بلکه اکنون به تعداد اعضاء سازمان نیز ۲۰% افزوده شده است. ترکیب اجتماعی سازمان به هنگام افتتاح کنفرانس عبارت بود از: دانشجویان طبقات مختلف ۴۰/۷%، کارگران ۳۸/۷% پیشه وران ۱۷/۱%، متفرقه ۴/۵%.

در قطعنامه‌ی کنفرانس تکیه‌ی خاص روی لزوم تربیت جوانان، مبارزه با هرگونه دسته بندی و بالا بردن انضباط در صفوف سازمان شده بود (رجوع شود به شماره های ۱۸۱ و ۱۸۲ روزنامه ی «مردم»)

بدین طریق حزب بتدریج ضربه‌ی وارده را ترمیم می‌کرد. مخالفان حزب نیز به این موضوع توجه داشتند. مثلاً موسوی‌زاده که یکی از رهبران حزب دمکرات ایران و وزیر دادگستری کابینه ی قوام بود، هنگامی که در روزنامه‌ی «راستگو» (مورخه ۱۳۲۶/۳/۳۰ ـ۱۹۴۷/۶/۲۱) از لزوم جلوگیری از تلاشی حزب دمکرات ایران صحبت می‌کند متذکر می‌گردد که:

«حزب توده ی ایران تابحال چندین بار کتک خورده است و بارها در حزب را بسته اند، مبارزین آن را گرفته و زندانی کرده‌اند، عده‌ای را برعلیه آن شورانده اند و قوای مسلح ارتش را هم برای وارد آوردن فشار جلوی درهای آن گذاشته اندولی این حزب بازهم توانست موجودیت خود را کماکان محفوظ بدارد».

حزب توده ایران با اصلاح اشتباهات، جمع آوری نیروها و تحکیم سازمان‌های خویش، خود را برای ادامه‌ی مبارزه علیه ارتجاع و امپریالیسم آماده می‌ساخت. پس از درهم شکستن جنبش آذربایجان فشار و ترور در آذربایجان بمقیاس غیر قابل تصوری بسط یافت. هزاران نفر بعنوان شرکت در جنبش دمکراتیک تیرباران یا زندانی شده و یا نفی بلد می‌گردیدند. حد و مرزی برای رشوه و ارتشاء وجود نداشت. اتهام زنی بمنظور استفاده از متهمین وسیعا رواج یافته بود.

حزب توده ایران برای دفاع از حقوق مردم آذربایجان بپابرخاست. مطبوعات حزب به افشاء پیگیر اقدامات جنایتکارانه‌ی ماموران دولت پرداختند. روزنامه‌ی «مردم» در شماره‌ی ۶۶ بتاریخ هفتم تیر ۱۹۴۶ وضع زندان‌های آذربایجان را چنین تشریح می‌کرد:

«وضع زندان‌های آذربایجان بسیار رقت آور استصدها کارگر و زارع و روشن‌فکر بلاتکلیف در میان شپش‌ها غوطه می‌خورندزنان آنها، فرزندان آنها..متواری و یا در کوچه‌ها به تکدی مشغولندبرای ملاقات هر زندانی پنجاه ریال رشوه لازم استاما همه‌کس استطاعت پرداخت این مبلغ را ندارد».

طبق اطلاع روزنامه‌ی «مردم» (۱۳۲۶/۴/۱۲ ـ ۱۹۴۷/۶/۴) در آذربایجان بنا بر آمار رسمی ۷۶۰ نفر اعدام شده بودند. کمیسیون محرمانه‌ی ویژه‌ای برای تبعید عناصر «ناصالح» به نقاط دوردست جنوب تشکیل شده بود. مطبوعات حزبی این توطئه را برملا ساختند. در روزنامه‌ی «مردم» شماره ۶۸ ـ ۲۰ فروردین ۱۳۲۶ زیر عنوان «یک بخشنامه‌ی محرمانه از دفتر نخست وزیری» راجع به «مهاجرین شمال» با ذکر شماره و تاریخ بخشنامه گفته می‌شد:

شماره‌ی این بخشنامه‌ی محرمانه به وزارتخانه‌ها ۱۶۵۶۷ س ۴۸۸۵۳ بتاریخ ۱۳۲۵/۱۲/۲۹ می‌باشد. ما قبلاً خبر دادیم که شورای شهرستان تبریز تصویب کرده بود که عده‌ای را بنام مهاجر به شهرستان‌های جنوبی ایران تبعید کنند. اکنون خبر مکمل به ما رسیده است مبنی بر اینکه طبق تصمیم متخذه کمیسیون منعقد در دفتر نخست وزیری در ۲۱ اسفند ماه ۱۳۲۵ عده‌ای از مهاجرین شمالی به شهرستان‌های یزد، گلپایگان و کرمان اعزام می‌شوند».

بویژه سرمقاله‌ی «مردم» شماره‌ی ۱۹۳ مورخه ۲ مهر ۱۳۲۶ ـ ۱۹۴۷/۹/۲۹ تحت عنوان «کاروان اسیران» انعکاس وسیعی یافت. در این شماره پرده از روی خبر مسافرت فرماندار نظامی تهران به خرم آباد بمنظور «جابجاکردن» «مهاجرین آذربایجان» که بنا به اطلاعیه‌ی فرماندار نظامی عده‌ی آنها بالغ به ۷۰۰ نفر بوده است برداشته می‌شود. روزنامه‌ی «مردم» می‌نویسد:

«هفته‌ی گذشته روزنامه‌های تهران خبر دادند که آقای سرتیپ مظفری فرماندار نظامی تهران مسافرت فوق‌العاده‌ای به خرم آباد نموده اند و منظور از این مسافرت ترتیب دادن وسائل زندگی و اِسکان عده‌ای از مردم آذربایجان است که آنها را بعنوان مهاجر از محل سکونت خود کوچ داده‌اند و به اردوهائی که از طرف ارتش برایشان فراهم گردیده است اعزام داشته‌اند..ضمن مصاحبه سرتیپ مظفری گفت که در اردوگاه‌های مزبور اکنون قریب ۷۰۰ نفر از مهاجرین بیکار که شامل زن و مرد می‌باشند سکونت دارند..اکنون در شمال و غرب آذربایجان بازهم مشغول جمع آوری مهاجرین هستند و مرکز تجمع آنها عجالتاً زنجان است که پس از آن آنها را نیز به اردوگاه‌های خرم آباد انتقال دهند.

اخبار موثقی که ما شنیده‌ایم حاکی است که عده‌ی این افراد… تاکنون ۱۷ هزار نفر استبین آنها عده‌ی کثیری زنان و دختران هستند... حتی در ایستگاه‌ها نسبت به بعضی از آنها قصد تجاوز شده است.

… روزنامه‌ی اطلاعات می‌نویسد که این‌ها اشخاص بی‌بضاعتی هستند که قادر به تأمین خود نمی‌باشند و حال آنکه سپهبد شاه‌بختی ضمن مصاحبه با مخبر جوانمردان گفت ـ انها کسانی هستند که در آذربایجان امنیت عمومی را دچار اختلال نموده و روابط ایران را با همسایه‌ی شمالی ما اتحاد شوروی تیره ساخته اند».

بمناسبت این سرمقاله روزنامه‌ی «مردم» توقیف شد.

به فعالیت حزب در مقابله با اقدامات امپریالیسم بویژه امپریالیسم آمریکا نیز روز بروز افزوده می‌شد. کارزار وسیع تبلیغاتی حزب علیه دخالت‌های جرج آلن سفیر آمریکا، علیه وام‌های اسارت‌آور آمریکا به ایران، علیه انعقاد قراردادهای نظامی، علیه نقشه‌ی ۷ ساله‌ی تحمیل شده از طرف آمریکا و غیره برای نیروهای ضدامپریالیستی ماهیت تجهیز کننده داشت.

تحکیم هرچه بیشتر صفوف و بهبود وضع داخلی حزب امکان مبارزه با ارتجاع را سهل‌تر می‌ساخت. و به همین دلیل ارتجاع و امپریالیسم توجه زیادی به انفجار حزب از داخل داشتند و امیدواری آنها به اپوزیسیون داخل حزب بود.

این اپوزیسیون که از نظر ایدئولوژیک اکنون دیگر شکست‌خورده بوده هنوز مواضعی را در دست داشت: اکثریت کمیته ایالتی تهران و برخی از مواضع کلیدی دیگر. اپوزیسیون و در راس آن خلیل ملکی تصمیم گرفتند تا موقعی که این مواضع از دست نرفته است دست به انشعاب بزنند تا بتوانند نیروی هرچه بیشتری را با خود ببرند.

ادامه دارد

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

 

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا