محیط زیست فراموششده ایران
بهرغم این وضعیت اسفبار، سهم امور محیط زیست در سال آینده حدود ۲/. درصد بودجهٔ عمومی دولت پیشبینی شده است. وضعیت فاجعهبار محیط زیست کشور و ادامۀ تخریب و نابود کردن آن بر کسی پوشیده نیست. تجربهها، سیاستها و عملکرد سران رژیم ولایت فقیه بهدفعات اثبات کرده است که اینان برای محیط زیست و نقش آن در اکنون و آینده کشور اهمیتی درخور قائل نیستند. برای حفظ محیط زیست باید سیاستهای این رژیم را افشا و با آن مقابله کرد! …
مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی در دیدار با نماینده مجلس چند روز قبل نکاتی را درباره محیط زیست حوزه کاری خود گفت که بیاغراق، خبر از فجایع زیستمحیطی دارد. وضعیتی که او گفته مختص به این استان نیست بلکه کل کشور را درگیر کرده است. به گفته او «در سال تقریبا سه هزار شکار غیرمجاز در خراسان جنوبی اتفاق میافتد و از این تعداد تنها صد شکار را کشف میکنیم و مابقی بهدلیل کمبود نیرو شناسایی نمیشوند. وضعیت پسماندها در روستاها و اطراف شهرهای خراسان جنوبی حاد است؛ دهیاریها درآمد و اعتباری برای رسیدگی به وضعیت پسماندها در روستاها ندارند. چرای بیرویه دامها از جمله شتر در طبس، نهبندان، فردوس و کویر خور باعث افزایش کانونهای فرسایش بادی در استان شده است. محیط زیست خراسان جنوبی ۴۰۰ ردیف پستی دارد اما تنها صد ردیف پستی تأمین شده است». چنانکه ملاحظه میشود، کمبود اعتبارات، ادارات محیط زیست را تقریبا در تمام وظایف خود خلع ید کرده است، بهگونهای که در یک کلام: «محیط زیست از سیاستهای استان حذف شده است». در برخی شهرستانها تعداد محیطبانان آنقدر اندک است که توانایی انجام مأموریت گشت و کنترل را ندارند. در برخی شهرهای مهم بهلحاظ منابع طبیعی کل کادر اداره محیط زیست عبارت از دو یا سه نفر است که یکی از آنها رئیس اداره است. گاه تنها خودروی گشت و کنترل منطقه به علت اشکال فنی خوابیده و محیطبانی عملا تعطیل است. انجام دیگر وظایف ادارات محیط زیست از جمله نظارت و بازرسی امور زیستمحیطی یا صدور مجوز برای کارخانهها و کارگاههای تولیدی نیز بیتردید با وجود اینگونه کمبودهای غیرعادی و فاجعهبار ممکن نیست. در سال گذشته گرانی بنزین هم بر انبوه مشکلات ادارات محیط زیست افزود که ظاهرا چارهای برای آن اندیشیده نشد و مشکل فراموش شد. در شرایط فعلی که کشور با تحریمهای اقتصادی شدید روبهرو است، شاید کمکگرفتن از مردم بتواند بخشی از مشکلات را حل کند. درحالیکه سازمان در سالهای اخیر با کمبود شدید اعتبار مالی و نیروی انسانی بیشازپیش درگیر شده، در جامعه ایران اتفاقی دیگر افتاده است؛
بر شمار حامیان محیط زیست و حیوانات بهشدت افزوده شده و نقش عملی و عینی این جماعت در کمک به محیط زیست و حیوانات، جهش چشمگیری داشته است. در چند ماه اخیر، در پی آتشسوزیها در طبیعت ایران، گروههای مختلف مردمی اعم از سمنها و اشخاص، با هزینه شخصی صدها میلیون تومان گردآوردند و برای اطفای حریق، تجهیزات خریداری و به مناطق مختلف ارسال کردند. سالهاست که افراد بسیاری داوطلب حضور افتخاری در ادارات محیط زیست هستند ولی ظاهرا ارادهای جدی برای جذب آنها در سازمان وجود ندارد. همکاری سازمان با سمنهای زیستمحیطی نیز غالبا به برگزاری سالانه چند جلسه منحصر شده است. استفاده از نیروهای مسلح از جمله بسیج بهعنوان مأمور در سازمان محیط زیست نیز یا به فکر کسی نرسیده یا مشکلاتی دارد که باید حل شود و کسی در پی آن نیست. اینکه نه بر بودجه سازمان بیفزاییم و نه چارهای بیندیشیم و مشکلات حاد سازمان را دچار گذشت زمان و فراموشی کنیم، با هیچ منطقی سازگار نیست. اگر ما هم مسائل زیستمحیطی را فراموش کنیم، آنها ما را فراموش نمیکنند و بهزودی باید هزینههای بسیار سنگین جانی و مالی برای سهلانگاریهای امروزمان بپردازیم.
شرق – ابراهیم احمدیان
***
کرونا و زباله؛ دو مسئله بدخیم اجتماعی در مازندران
ایسنا/مازندران یک جامعهشناس با تاکید بر اینکه این روزها، بنیان های اجتماعی تحت تاثیر کرونا قرار گرفتهاند، معتقد است که، شاید غیر از پدیده کرونا بتوان از زباله به عنوان یک مسئله بدخیم در مازندران یاد کرد.
حامد باقری در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به آسیب های اجتماعی خانواده ها در دوران کرونا اظهار کرد: بیماری کووید ۱۹ مسئله ای است که به مرحله بحران رسیده و بسیاری از بنیان های اجتماعی ما را تحت تاثیر قرار داد.
وی افزود: شاید غیر از پدیده کرونا بتوان از زباله به عنوان یک مسئله بدخیم در مازندران، یاد کرد و مسئله های بدخیم عموماً وقتی یقه جامعه را می گیرند که گروه های مختلف سعی می کنند با فرافکنی خود را از آن مسئله دور کنند.باقری با بیان اینکه سیر اشکال خانواده هایی که در دنیا و ایران وجود داشتند به صورت ایلی، طایفه ای، منطقه ای و گسترده بوده اند، تصریح کرد: در گذشته نیاکان ما از نسل خانوادههای گسترده بودند که از یک پدر بزرگ به عنوان رئیس خانواده، فرزند، نوادگان و حتی وابستگان دور هم در کنار این خانواده ها تشکیل می شدند.
وی تاکید کرد: تغییرات اجتماعی که به دلایل مختلفی در کشور ما و دنیا ایجاد شد خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای تبدیل شدند و تجربه ما در کشور ایران در خانواده هسته ای حداکثر به دو یا سه نسل بر میگردد.
این جامعه شناس ادامه داد: به عنوان مثال پدران ما در خانواده های گسترده حضور داشتند و اولین فردی بودند که تشکیل خانواده هسته ای دادند و خانواده های هستهای در دوره نوجوانی جوانی و بزرگسالی تجربه چندانی نداشتند که بتوانند آن را به ما انتقال دهند و بر این اساس ما هم از تجربه لازم برخوردار نیستیم که بخواهیم آن را به فرزندانمان منتقل کنیم.
باقری ادامه داد: در آن زمان تغییرات اجتماعی به گونه ای سرعت داشت که ما تقریباً سبک زندگی و بخش قابل توجهی از آن را در خانواده هستهای پذیرفتیم و خیلی از بحث های فرهنگی و باوری مربوط به حوزه خانواده همچنان از دوران سنتهای گذشته بر جای مانده است.
وی افزود: تغییرات اجتماعی خانواده به مرور زمان پدیدهای به نام تاخر فرهنگی یا عقبافتادگی فرهنگ را به همراه داشته است چرا که از حداقل آموزش و آگاهی لازم برخوردار نیستیم و مطالعات نشان میدهد که ما شرایط پذیرش این پکیج آموزشی را نداریم.این کارشناس ارشد جامعه شناسی با تاکید بر اینکه کرونا بسیاری از باورهای درست و نادرست خانوادهها را به چالش کشید، گفت: در حال حاضر در این شرایط برای اینکه خانواده ها کارکردهای خود را داشته باشند باید به جای حل مسئله، برای مسئله موردنظر خود استراتژی تعیین کنند.باقری با اشاره به اینکه به عنوان مثال، در شرایط کرونایی خیانت تعریفهای گسترده ای پیدا کرده است، گفت: در گذشته مفهوم خیانت به رابطه جنسی در خارج از خانواده تلقی می شد اما امروزه هر پنهان کاری در حوزه خانواده خیانت محسوب می شود و خیانت ها می تواند مانند مالی، رفتاری، بازاری و غیره باشد.وی در پایان یادآور شد: پدیده کرونا بهترین چالش و فرصت بی نظیری برای جامعه ایرانی رقم زد تا جامعه ایرانی به بخشی از مشکلات تضاد درونی خودش بپردازد.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotn