چرا استعفا ندادید آقای احمدینژاد؟
داستان استفاده از باندهای اراذل و اوباش و زنان بدکاره که به علل گوناگون توسط نیروی انتظامی بازداشت میشوند و در ازای تعهد به همکاری در مواقعی که فراخوان میشوند به طور مشروط آزاد میشوند، از چند دهه قبل آغاز شد و اسناد آن باید روزی منتشر…
در روزهای اخیر دفتر محمود احمدینژاد اقدام به انتشار ویدئویی کرد که هدف آن، زمینهسازی برای ورود مجدد جریان سیاسی مردهای است که خود را عدالتخواه و انقلابی مینامد و از سوی حامیان دیروز و مخالفان امروزش با عنوان جریان انحرافی خطاب میشود. بسیاری از سخنانی که وی در این ویدئو بر زبان رانده در خور تأمل و تجزیه و تحلیل است، اما نکتهای که من میخواهم روی آن انگشت بگذارم، بخشی از مظلومنمایی اوست که در رابطه با حوادث خونین پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به نمایش گذاشته است.
آقای احمدینژاد، رئیس دولت سابق و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظام را به یک اتهام عجیب متهم کرده است. او رسماً میگوید در سال ۸۸ نیروهای امنیتی به نتیجه رسیدند «اراذل و اوباش را به کار بگیرند. اراذل و اوباش سازمانیافته توسط همان گروه امنیتی» و اضافه میکند که «از برنامههای دیگر اینها و طرحهای معمول این باندهایی که به سیستمهای امنیتی در بسیاری از کشورهای دنیا رخنه کردهاند، سازماندهی اراذل و اوباش است. آنها را سازماندهی و حتی مسلح میکنند و زمانی که مردم یک اعتراض معقول و اعتراض به حقی علیه طبقه اشراف دارند، اینها میآیند آتش میزنند، درگیری درست میکنند، بلوا درست میکنند و زمینههای برخورد خشن با مردم معترض را فراهم میآورند.»
اعتراف استفاده از اراذل و اوباش در سرکوب معترضان به نتایج انتخابات البته اولین بار نیست که مطرح میشود.
چند سال پیش هم سردار همدانی که بعداً در سوریه کشته شد و همین چند روز پیش آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد با افتخار در این باره سخن گفته بودند. در همان بحبوحه سال ۸۸ و سال ۸۹ و سرکوب جنبش مسالمتآمیز مدنی سبز و همراهی میلیونها نفر از شهروندان با نامزدهای معترض به تقلبات و تخلفات سازمانیافتهای که در انتخابات صورت گرفته بود نیز، جسته و گریخته، اعترافاتی از این دست از زبان فرماندهان نیروی انتظامی شنیده شد. داستان استفاده از باندهای اراذل و اوباش و زنان بدکاره که به علل گوناگون توسط نیروی انتظامی بازداشت میشوند و در ازای تعهد به همکاری در مواقعی که فراخوان میشوند به طور مشروط آزاد میشوند، از چند دهه قبل آغاز شد و اسناد آن باید روزی منتشر گردد.
سوال من از آقای احمدینژاد که فوتبالیست خوبی است و به جاخالی دادنهای تبلیغاتی و فرار از مسئولیت در عرصه سیاست شهره است این است: چه شد که شما که در آن زمان خود را از جلوگیری از این حوادث ناتوان دیدید به فکر اعلام اعتراض در شکل استعفا، حتی نمادین، نیفتادید؟ آقای احمدینژاد! همین چند روز پیش رئیسجمهور قرقیزستان در واکنش به اعتراضات گسترده مردم به تقلبات و تخلفات صورت گرفته در انتخابات اخیر آن کشور استعفا داد و بیانیهای تاریخی صادر کرد که در آن اعلام کرد که نمیخواهد نامش بهعنوان «رئیس جمهوری که دستش به خون شهروندان آلوده است» در تاریخ قرقیزستان ثبت شود.
جناب احمدینژاد! اگر ادعای دست نداشتن در صدور فرمان سرکوب معترضانی که آنها را «خس و خاشاک» نامیدید و امروز با یک جاخالی دادن ناشیانه میگویید منظورتان همین اراذل و اوباش به کار گرفته شده در ماجرای سرکوب بوده است صحیح باشد، و شما در مقام ریاست شورای عالی امنیت ملی هیچگونه اختیاری نداشتید، دست کم میتوانستید استعفا دهید تا در تاریخ معاصر ایران ثبت نشود که «احمدینژاد که دستش به خون شهروندان آلوده شد».
کلمه – سیدکاظم قمی
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet