«دام امید» و ربط آن با وضعیت موجود
نکته مهم این است که این «دام امید» چندان حاصل عملکرد خودشان نیست، گرچه خودشان هم بعد از شروع دوره ریاست جمهوری در آتش آن میدمند، اما این «دام امید» حاصل ایدههای کلان در ساختارهای محدود داخلی موجود است. ساختارهای داخلی در جمهوری اسلامی بهشکلی بنیاد گذاشته شده است که گویی از حل تمام مشکلات برمیآید.
مظاهر گودرزی-همدلی
چیزی به پایان دوره مسئولیت رئیسجمهور روحانی باقی نمانده است. او که با شعار تدبیر و امید موفق شد در سال ۹۲و۹۶ برنده انتخابات ریاست جمهوری شود، حالا کابینهاش به مانند روسای جمهور گذشته (هاشمی، خاتمی، احمدینژاد) در پایان مسئولیت خود چندان شرایط مناسبی ندارد؛ گویی که وضعیت یک سرنوشتی محتوم برای همه دولتها است. اما چرا اینگونه میشود؟
جواب این چرایی را باید در وضعیتی جستوجو کرد که نگارنده نام آن را «دام امید» میگذارد و تلاش دارد به دو پرسش پاسخ دهد:«دام امید» چیست؟ و دیگری آنکه چرا سیاستمداران ما گرفتار این دام میشوند؟ امید که ماهیت آن آینده را (با توجه به عناصر پیشرفت در هر عرصهای) نشانه گرفته است، نسبت وثیقی با گذشته دارد. نیاز به نشانههایی از گذشته دارد تا همواره آدمی را در پی رسیدن به فرداهای بهتر مشتاق نگه دارد؛ درصورت نبودن چنین نشانههای قوی ماندن در وضعیت «امید» یا دلخوش بودن به «آینده»، همان «دام امید» است. منظور از نشانههای قوی هم یک وضعیت رو به جلو است که دو حالت دارد: یک؛ آنکه آدمی احساس کند وضعیت مورد نظرش(هرچه میخواهد باشد. مثلا در عرصه خصوصی آموختن زبان خارجی یا تغییر وضعیت رفاه یا در سطح کلان برای یک کشور بهبود شاخصهای اقتصادی یا فساد) نسبت به دیروز بهتر شده است.
دیگر؛ آنکه اگر بهبودی در این وضعیت نیست اما آن را موقتی بداند چراکه میداند تصمیماتی گرفته یا تغییراتی اعمال کرده است که در سویه کارکردی آن تصمیمات و تغییرات انتظار دارد با فردای بهتری مواجه شود. اگر هیچکدام از این دو حالت نباشد و فردی و گروهی همچنان به آینده امید داشته باشند این همان گرفتار شدن در «دام امید» است. نگارنده معتقد است اگر همواره در پایان دوره ریاست جمهوری در ایران کابینهها با کاهش اعتماد عمومی روبهرو میشوند ربط وسیعی به بازی آنها در زمین «دام امید» دارد. اما پرسش دوم این است که چرا سیاستمداران در ایران وارد چنین زمینی میشوند، یا که چرا گاهی آگاهانه به آن تن میدهند؟ نکته مهم این است که این «دام امید» چندان حاصل عملکرد خودشان نیست، گرچه خودشان هم بعد از شروع دوره ریاست جمهوری در آتش آن میدمند، اما این «دام امید» حاصل ایدههای کلان در ساختارهای محدود داخلی موجود است. ساختارهای داخلی در جمهوری اسلامی بهشکلی بنیاد گذاشته شده است که گویی از حل تمام مشکلات برمیآید.
انگاره پیروزی در هر وضعیتی و برای هر چیزی، بدون وجود گذشتهای مناسب و زمینهای از پیش گذاشته شده، مدتها است در ساختارهای داخلی بازیگری میکند. بنابراین اصولاً کاندیداهای ریاست جمهوری برای برنده شدن در عرصه انتخابات راهی جز بازی کردن در وضعیت «دام امید» ندارند. یعنی احتمالاً کمتر خواهیم دید یا اصلاً نخواهیم دید که یک داوطلب ریاست جمهوری بگوید من فقط میتوانم بهصورت موردی این دوتا مسئله را حل کنم؛ بلکه همه آنها مدعی حل کردن تمامی مسائل هستند؛ چراکه بهخوبی میدانند تنها در صورت چنین ادعایی است که اولاً ساختارهای موجود به آنها اجازه ورود به عرصه انتخابات را میدهد و هم احتمالاً با چنین ادعایی از مردم رای میگیرند.
با این دیدگاه اگر مثلا فردی بگوید من در تمام دوره احتمالی ریاست جمهوریام تنها کاری که وعده آن را میدهم شفاف کردن بودجه است، اینکه هر سازمان و نهادی چقدر از بودجه سهم میبرند احتمالاً مورد اقبال قرار نمیگیرد چراکه عدهای میپرسند، پس مسئله تحریمها چطور؟ یا مشکلات اقتصادی چطور؟ مشکلات ازدواج جوانان چه میشود؟ ورزش را به کدام سرمنزل مقصود خواهی رساند؟ و پرسشها و مطالبات دیگری مانند این، در چنین وضعیتی داوطلب ریاست جمهوری که گرفتار «دام امید» نباشد احتمالاً باید بگوید حل مسئله تحریمها اتفاق سادهای نیست که تنها در ید تصمیمات من باشد، و در دوره چهار ساله من کاملاً و بدون بازگشت حل شود. یا اقتصاد ایران چندان مسئله سادهای نیست که در یک چهار سال تمام مسائل آن روبه پیشرفت برود، من فقط میتوانم ضمن اداره امور جاری بودجه را چنان شفاف کنم که ریال به ریال آن مشخص باشد کجا رفته و چه شده است، بقیه مسائل به عهده رئیس احتمالی بعدی، چه مجدد من باشم یا کس دیگری(این داوطلب احتمالاً رای نمیآورد)، اما کاندیدایی که گرفتار «دام امید» است و گاهی آگاهانه خودش را به این دام میاندازد، بر صندلی داغ مناظرهها مینشیند با خیال آسوده میگوید من همه مسئلهها را حل میکنم. او احتمالاً برنده قطعی انتخابات است چراکه هم به ساختارهای موجود جواب مثبت داده و هم اینکه امیدی(!) در جامعه تزریق کرده، در نهایت چهار سال آینده یا هشت سال بعد هم در همان نقطه اول یا بدتر، کشور را تحویل کسی مثل خود میدهد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام میشود.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet