
دانشگاه و شغل؛ مسیری جدا از یکدیگر
هرسال تعداد زیادی در آزمونهای ورود به مراکز آموزش عالی ثبتنام میکنند، آزمونهایی که بسیاری از شرکتکنندههای آن، آینده شغلی خودشان را با نتایج آزمون گره زدهاند. خیلیهایشان با این ایده که بتوانند به شغلی با درآمد مناسب دست پیدا کنند مسیر رفتوآمد به دانشگاه را هر روز طی میکنند، البته در روزهای شیوع ویروس کرونا و شروع آموزش آنلاین رفتوآمدی وجود ندارد، اما همچنان یکی از انگیزههای شرکت در کلاسهای مجازی همین مسئله اشتغال در سالهای آینده است…..
با این وجود بعد از فارغالتحصیلی متوجه میشوند که کسی بیرون از دانشگاه منتظر آنها نیست. خیلیهایشان بعد از مدتی که سراغ شغل و درآمد رویایی رفتند، بهاین نتیجه میرسند که پیدا کردن یک شغل که به رشته تحصیلیشان مرتبط باشد، چندان کار سادهای نیست. بسیاری از آنها در مواجهه با چنین وضعیتی و تحت تاثیر نیازها و مشکلات اقتصادی وارد مشاغل غیر مرتبط میشوند، مشاغلی که برای بهدست آوردنش نیازی به مدرک تحصیلی هم نبود، آنها حین انجام کار، خود را با این پرسش مواجه میکنند که وقتی نتوانستند با مدرک تحصیلی خود شغل مورد علاقه را پیدا کنند، چرا وارد دانشگاه شدند؟ البته این گروه وضعیت بهتری دارند چراکه تعداد زیادی از آنها بعد از فارغالتحصیل شدن همچنان بیکار هستند.
بهگفته محمدسعید سیف، مدیرکل دفتر ارتباط با صنعت و جامعه وزارت علوم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان «تجزیه و تحلیل وضعیت دانشجویان نشان میدهد که ۵۰درصد فارغالتحصیلان کارشناسی در سطح کشور جذب بازار کار شدهاند.» این یعنی حدود ۵۰درصد از آنها همچنان بیکار هستند، ضمن اینکه همین ۵۰درصد شاغل مطمئناً نتوانستند در رشتههای تحصیلی خودشان وارد بازار کسبوکار شوند. از این منظر اگر روزگاری رشته تحصیلی در دانشگاه چشمانداز شغل در آینده را برای دانشجویان ترسیم میکرد، امروز حداقل از این کارکرد تهی شده است.
اهمیت کسب مهارت برای دانشجو
به گزارش همدلی، درهمینباره، سعید معدنی، جامعهشناس و استاد دانشگاه به روزنامه «همدلی» میگوید: «امروز دانشگاه لزوماً دیگر برای اشتغالزایی نیست، در قدیم که تعداد دانشگاه و دانشجو کم بود فارغالتحصیلان سریعاً جذب کار میشدند، اما با افزایش بیرویه دانشگاههای آزاد و دولتی خود به خود این کارکرد دانشگاه کمرنگ شد. بنابراین فقط دانشجوهای علاقهمند میتوانند در ایران و خارج از ایران جذب کار در رشته خود شوند و با دانش خود برخی از مشکلات جامعه را رفع کنند یا در سازمانها بتوانند ایدههای نو بیاورند، در غیر این صورت برای عموم مردم دانشگاه دیگر اشتغالزا نیست.»
با این وجود نداشتن برخی مهارتها سبب شده دانشجویان فرصتهای شغلی مناسب و حداقلی را هم از دست بدهند، معدنی دراینباره بیان میکند: «یک نکته مهم که ما در ایران به آن توجه نمیکنیم این است که دانشجوهای ما زبان انگلیسی یا هر زبانی را که بتوانند با جهان ارتباط بگیرند بلد نیستند، اتفاقی که در هند برعکس است و آنها به همین دلیل توانستهاند موفقیتهای خوبی داشته باشند. بنابراین باید زبان انگلیسی دانشجوها تقویت شود تا بتوانند به جهان مدرن وصل شوند، بزرگترین ضعف تحصیلکردههای ما این است که با دانش روز همراه نیستند. قطعاً اگر لیسانسیههای ما یک زبان خارجی بلد باشند و بتوانند با جهان ارتباط برقرار کنند وضعیت بهتری بهلحاظ اشتغال هم خواهند داشت. جوانهایی توانستند جذب موقعیتهای شغلی خوب در ایران و سایر نقاط جهان شوند که زبان انگلیسی خوب و مهارت درباره تکنولوژی ارتباطی داشتند. از این روی اگر به روز باشیم بهتر میتوانیم در جهان امروزی از مدرک تحصیلی خودمان استفاده کنیم.»
این جامعهشناس در توضیح اینکه چرا دانشجویان از کسب مهارت در دانشگاه محروم شدند، به همدلی میگوید: «باید درنظر گرفت که وضعیت امروز کشور ما طبیعی و نرمال نیست، اگر وضعیت طبیعی باشد پروژههای علمی حتماً باید در دانشگاه تعریف شود، چرا که دانشگاه بیطرف هست. مثلاً شما وقتی یک پروژه نفتی را بدهید شرکت نفت تحقیق کند، آن محققِ شرکت نفت امکان دارد اصطلاحاً هوای رئیس خودش را بیشتر داشته باشد و در دادهها دستکاری انجام دهد که در نهایت رئیساش از او راضی شود. درصورتی که سایر جاهای دنیا که به پیشرفتهایی رسیدند بهاین شکل نیست، آنها معمولاً مطالعه روی پروژهها را به دانشگاه میدهند بنابراین دانشجوها در این پروژهها مشارکت میکنند و از کنار آن هم دانش کسب میکنند مانند دانش روش تحقیق و پژوهش، ضمن اینکه پول و درآمدی هم کسب میکنند.»
او ادامه میدهد: «یک روزهایی بود که ما در دانشگاه دستیار استاد بودیم، و برای انجام پروژههای مطالعاتی درآمد داشتیم، اما متاسفانه کار خراب شد، هم افزایش بیرویه دانشگاه داشتیم و هم پروژهها دیگر به دانشگاهها داده نشد. اگر جامعه نرمال باشد و فساد نداشته باشد، این پروژهها باید بیاید در مراکز آکادمیک مطرح شود، در نتیجه دانشجوی فوقلیسانس مشغول کار شده، درآمدی حاصل میشود و مهارتی کسب میکند که در سالهای آینده برای او سرمایه شروع کار مرتبط با رشته تحصیلیاش میشود.»
چرا باید دانشگاه رفت؟
حال امروز که چنین فرصتهایی در دانشگاههای ما کم است گاهی دانشجوها یا فارغالتحصیلان دبیرستان از خودشان میپرسند چرا باید برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شد؟ سعید معدنی با شرح مقدمهای در پاسخ به این پرسش عنوان میکند: «بهنظر میرسد دانشگاه رفتن تا مقطع لیسانس کمکم دارد در جامعه ما اصطلاحاً جا میافتد و پذیرفتنی میشود، یعنی اگر در قدیم ششم ابتدایی پایه سواد و اشتغال بود الان لیسانس پایه سواد در جامعه شده است. بنابراین لیسانس گرفتن برای جوانها تبدیل به امری طبیعی شده و تازه بعد از آن هست که به اشتغال فکر میکنند. اگر از زاویه مثبت به این مسئله نگاه کنیم داشتن لیسانس جدا از بحث اشتغال خودش خوبیهایی دارد، اینکه اولاً دانشگاه و روابط دانشگاهی برای فرد شناخته شده و عادی میشود. بنابراین فرزندان این نسلِ تحصیلکرده دانشگاهی در سالهای آینده، وقتی به والدین خود میگویند مثلاً در دانشگاه واحدی افتادم، یا واحدی پاس کردم، والدین متوجه ادبیات او میشوند، همچنین پذیرش همکلاسی جنس مخالف دیگر برای والدین قابل درک و پذیرفتنی شده است.»
او ادامه میدهد: «از طرفی وقتی گفته میشود ۵۰درصد لیسانسیهها جذب بازار کار شدند، قطعاً مرتبط با رشته خودشان نیست، از این منظر بهنظر میرسد سطح توقع لیسانسیهها پایین آمده، یک دورهای لیسانسیهها بهغیر از پشت میزنشینی راضی به کار دیگری نمیشدند اما اخیراً آماده هستند که با همین مدرک کارهای دیگری هم انجام دهند، بنابراین سطح مطالباتشان پایین آمده، اما با این تفاوت که این بچهها یک تجربه دانشگاهی و آگاهی دانشگاهی دارند، بنابراین اگر ما یک افسر لیسانس داشته باشیم خیلی بهتر است تا اینکه افسر ما سواد دانشگاهی نداشته باشد و این به روابط او کمک میکند.»
سعید معدنی، جامعهشناس در پایان یادآور میشود: «اینکه جوان تحصیلکرده بیکار باشد یا در مشاغل غیرمرتبط کار کند اگرچه آسیبهایی دارد، اما بهنظر میرسد ما در شرایط موجود چارهای هم نداریم، چراکه از آینده خبر نداریم. خیلی مواقع جوانها میپرسند چرا ما باید درس بخوانیم؟
معتقدم جوانها باید به دو دلیل درس بخوانند یک اینکه ما نمیدانیم آینده چه اتفاقی میافتد، شاید پنج سال دیگر داستان روابط ایران با جهان، یا خاورمیانه با آسیا بهتر شود، اگر فرض کنیم شرایط در آسیا مثلاً طوری پیش رود که قوانین ورود و خروج شهروندان به کشورهای مختلف بهتر و راحتتر شود و دیگر نیاز به ویزا نباشد، در چنین شرایطی امکان شغل در کشورهای دیگر برای فرد تحصیلکرده بهتر است تا برای فردی که تحصیلات دانشگاهی ندارد. در حقیقت اگر فردی مهندس کامپیوتر باشد و سواد این کار را هم داشته باشد، طبیعی است مثلاً کشور مالزی او را راحتتر جذب میکند. دلیل دوم برای اینکه جوانها باید درس بخوانند این است که همه والدین دوست دارند فرزندانشان درس بخوانند. بههر صورت یک رازی در درس خواندن هست و آن اینکه فرد تحصیلکرده به روز است.»
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet