کودکان کار، جیببر نیستند!
آیا این سریال صرفا مثل دوربینهای تلویزیون دنبال بیننده میگردد و از این کودکان به عنوان ابزاری برای جذابیت سریال استفاده کرده است؟ آیا این سریال سفارش افرادی است که میخواهند با نمایش باندبودن این کودکان به جای حمایت از آنان و خانوادههایشان، مبارزه علیه آنان را ترویج دهند؟
میترا امام- شرق: وقتی تبلیغات سریال «ملکه گدایان» را میبینی خوشحال میشوی، چراکه صحبت از «کودکان کار» است و این «دیگری»ها در جامعه ما در سریال مطرح شدهاند. همیشه اقشار ضعیف و حاشیهنشینی هستند که کمتر خودشان و مسائلشان دیده میشود، چراکه در جامعه دوقطبی ما، خود و دیگری نمود بارزی دارد.
«خودی»ها از آموزش، بهداشت و امکاناتی برای زیستن برخوردارند، چراکه آموزش و بهداشت در جامعه ما کالایی شده است که میتوان آن را به میزان درآمد خانواده خرید. بیمه تکمیلی فقط به آنهایی میرسد که توان پرداخت ماهانه آن را دارند و اگر حساب پسانداز چاقی در بانکها داشته باشید، هزینه عمل جراحی شما را بانک پرداخت خواهد کرد. این قصه «تبعیض» و «نابرابری» در جامعه ما سر دراز دارد و در این مقال نمیگنجد. صحبت از سریال «ملکه گدایان» است؛ سریالی که با بازی درخشان «باران کوثری»، در وهله اول به نظر میرسد قرار است توجهی به «حاشیهنشینان» و آن «دیگری»ها داشته باشد. توقع زیادی هم نیست که کارگردانی به مسائل و مشکلات اجتماعی بپردازد و توقع زیادی نیست که سازندگان برای ساخت اثر اندکی درباره آنها تحقیق کنند.
در همه این سالها میدانیم خیل عظیم «کودکان کار» در جامعه ما نشان از بیتوجهی و نادیدهانگاشتن آنان دارد. فعالان حقوق کودک و سازمانهای مردمنهادی که برای بهبود وضعیت این کودکان تلاش میکنند، به خوبی میدانند که اکثریت این کودکان با خانوادههایشان زندگی میکنند. فقر و بیکاری والدین، نداشتن بیمه بیکاری و شغلهای فصلی بدون پشتوانه کودک را راهی «کار» میکند. اما به نظر میرسد این نکته از نظر سازندگان و آقای کارگردان نادیده مانده است. آقای کارگردان توجه بفرمایید: شما به چه حقی همه این کودکان را جیببر نمایش دادهاید؟ تحقیقی در این مورد کردهاید یا اینکه مطمئن هستید این قشر پناهی ندارد که بخواهد علیه شما دادخواهی کند؟ خیلی وقتها پدر یا مادر کودک در همان چهارراه همراه کودک مشغول کار است. خیلی وقتها از دور نشسته و کودک خود را نظاره میکند؛ چون مردم ما نسبت به کودک ترحم و دلسوزی بیشتری دارند، ترجیح میدهد سبد توت در دستان کودک به فروش برسد. چرا تلاش دارید این کودکان را باندی نمایش دهید؟
آقای کارگردان گریمهای آنچنانی پول میخواهد و اگر باندی چنین سرمایهای داشته باشد، میتواند از راههای خیلی بهتری کسب درآمد کند.
خیلی خوب است که شما کودکان را شاد و سرحال نشان میدهید؛ به نظرتان پس از یک روز کاری سخت از دنبال ماشینها دویدن در هوای آلوده تهران حالی برای رقص و پایکوبی میماند؟
البته جای بسی خوشبختی است که شما مانند برنامههایی مثل «عصر جدید» و «ماه عسل» به عنوان ابزاری برای جلب بیننده و اشک مردم از وجود این کودکان استفاده نمیکنید. آنها با نشاندادن لحظهای از انبوه توجه، کودک را در دنیای بیکسی خود رها میکنند و هیچوقت برایشان مهم نیست که کودک ناتوان از حل تعارض بین زندگی واقعی و قرارگرفتن در جلوی دوربین کذایی این برنامهها، ممکن است تصمیم به خودکشی بگیرد. حالا پس از خودکشی امثال «رضا»، دوربین ایشان کجاست؟ نمیدانم هدف شما، آقای کارگردان از این سریال چیست؟
آیا این سریال صرفا مثل دوربینهای تلویزیون دنبال بیننده میگردد و از این کودکان به عنوان ابزاری برای جذابیت سریال استفاده کرده است؟ آیا این سریال سفارش افرادی است که میخواهند با نمایش باندبودن این کودکان به جای حمایت از آنان و خانوادههایشان، مبارزه علیه آنان را ترویج دهند؟ البته نکته مثبت این سریال نشاندادن واقعیت «فرار کودکان» از آنهایی است که میخواهند آنان را به مراکز بهزیستی انتقال دهند. معمولا اکثر این کودکان تجربه این کار را دارند و متولیان این امر باید پاسخگو باشند چرا کودکان فرار میکنند؟ که این خود مقال دیگری میطلبد.
به عنوان یک فعال حقوق کودک دوست دارم پاسخ شما و خانم باران کوثری را در همین روزنامه داشته باشم.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet