زنان بین دو انقلاب/ مریم میرزانژاد
با آنکه حضور زنان در پیشبرد آرمانهای انقلاب ۵۷ بسیار پررنگتر بود اما پیامدهای عینی انقلاب برای زنان یک ناکامی و سرخوردگی عمیق بود… بازپسگیری تمام حقوق و فرصتهایی که آنان در فرایند مدرنیزاسیون به دست آورده بودند، آغاز شد. حجاب اجباری، لغو قانون حمایت از خانواده، حذف مهدکودکهای دولتی و کاهش ظرفیتهای اشتغال زنان بر مناسبات جنسیتی و روابط زنان و مردان تاثیر گذارد.
ایران تنها کشور خاورمیانه است که کمتر از صد سال دو انقلاب را از سرگذراند که تاثیر چشمگیری بر شکلدهی هویت اجتماعی مردم داشت. هم تجربه انقلاب مشروطه و هم انقلاب ۵۷ نشان دادهاندکه تحولات بنیادین سیاسی و اجتماعی میتوانند نقش غیرقابل انکاری در تثبیت و یا تغییر مناسبات جنسیتی داشته باشند. در واقع فارغ از آرمانهای انقلابی یا حتی میزان مشارکت زنان در روند آن بعد جنسیتی در پیامدهای عینی انقلابها کاملا محسوس است. به ویژه در انقلاب ۵۷ میتوان گفت شکلگیری همهی تصمیمات انقلابی چه خرد و چه کلان از شکلگیری ساختار دولت گرفته تا تدوین قانون اساسی، سیاستگذاریهای اجتماعی و حتی الگوی نهاد خانواده عمیقا متاثر از ایدئولوژی جنسیتی حاکم بر گفتمان انقلاب بود. اگرچه در هر دو انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷ زنان به نوعی سوژهی آرمانهای انقلاب بودند اما پیامدهای عینی آن بر جایگاه جنسیتی نهادینه شده آنان در هر کدام از این دورههای تاریخی متفاوت بود.
در واقع بعد جنسیتی گفتمان انقلاب مشروطه فرصتی یگانه برای زنان فراهم آورد تا با بازاندیشی در نقش خود حضور اجتماعی را تجربه کنند، انجمنها و مدارس خود را تاسیس کنند و دست به قلم شوند و نشریات خود را منتشر کنند. در آستانه مشروطه و در مواجه با جهان غرب و درک عقبماندگی جامعه ایرانی، روشنفکران در کنار دلایل بسیاری که در آسیبشناسی این جاماندگی طرح کردند، جایگاه زن ایرانی محبوس در اندرونی را به عنوان نیمی از اجتماع که نیمه دیگر جامعه در دامن او پرورش مییابد را نیز به نقد کشیدند. از نظر آنان عقبماندگی و جهل زنان یکی از دلایل مهم عدم رشد و پیشرفت میهن شمرده شد، همچنین به وجوهی از ساختار مردانه جامعه هم نقد شد. بنابراین همصدا با مردان روشنفکر، زنان نیز در حرکت آگاهانه خود خواستار فرصت آموزش به عنوان مربی نسل آینده مردان میهنپرست شدند.
به تعبیر فیروزه کاشانی ثابت در واقع پیوند ایدئولوژی میهنپرستی در دوران مشروطه با نقش مادری زنان، آنان را به پرچمداران میهنپرستی و مدرنیته تبدیل کرد. بنابراین گفتمان انقلابی میهنپرستی تاثیر زیادی بر نیروی حرکت زنان داشته و حتی بر فمنیسم بعد از مشروطه نفوذ داشت. به عنوان مثال در اولین نوشتههای زنان، بر اهمیت آموزش زنان به عنوان پروژهای ملیگرایانه تاکید میشد که بعدها در دوران پهلوی اول با همدلی فعالان حقوق زنان با سیاستهای اصلاحی رضاشاه و پررنگتر شدن ایدئولوژی میهنپرستی گسترش یافت و عامل تغییرات بیشتری در جامعه شد و حتی دری برای جامعهپذیری سیاسی زنان گشود و در ترمیم شکاف جنسیتی موجود، نگاهشان را به قدرت معطوف کرد.
حرکت تدریجی زنان در دوران محمدرضاشاه که با افزایش تعداد زنان تحصیلکرده و افزایش زنان شاغل همراه بود با تاسیس سازمان زنان انسجام بیشتری یافت. در واقع زنان به عنوان نیرویی اجتماعی توانستند از فرصتی که در خلال گفتمان مدرنیزاسیون برایشان فراهم شده بود در سایه نظام مردسالار افقهایی را برای تغییر وضعیت خود بیابند. در این دوره با همگرایی اولین زنانی که به دولت راه یافته بودند و همچنین اولین نمایندگان زن در مجلس و سنا قانون حمایت خانواده تصویب شد. این قانون گام مهمی در راستای محدود شدن قدرت مطلق مرد و حمایت از حقوق زن در خانواده بود. میتوان گفت که فعالیت در حوزه حقوقی نشان از ارتقای خودآگاهی مدافعان حقوق زنان از اهمیت تغییرات قانونی به نفع کاهش شکاف جنسیتی موجود بود. هرچند تحولات اجتماعی دهه ۵۰ روند این تغییرات را کند کرد و با وقوع انقلاب معادلات دیگری رقم زده شد.
نمیتوان گفت که نقش بعد جنسیتی گفتمان انقلابی در ۵۷ هم معطوف به تغییر نقش زنان و در جهت بهبود و یا برطرف کردن شکاف و نابرابریهای جنسیتی بوده است. برعکس بازگشتی به عقب و در جهت تثبیت نقشهای سنتی و مخدوش کردن دستاورد زن مدرن بود. با آنکه حضور زنان در پیشبرد آرمانهای انقلاب ۵۷ بسیار پررنگتر بود اما پیامدهای عینی انقلاب برای زنان یک ناکامی و سرخوردگی عمیق بود. دهه اول انقلاب سویههای زنستیز گفتمان حاکم با شیوههای مختلف، زنان را به خانه راند و با تعریف دوباره از زن و مرد بودن، بازپسگیری تمام حقوق و فرصتهایی که آنان در فرایند مدرنیزاسیون به دست آورده بودند، آغاز شد. حجاب اجباری، لغو قانون حمایت از خانواده، حذف مهدکودکهای دولتی و کاهش ظرفیتهای اشتغال زنان بر مناسبات جنسیتی و روابط زنان و مردان تاثیر گذارد.
در مقایسه مبارزان زن مشروطهخواه که توانستند از ظرفیت گفتمان انقلابی آن دوران در جهت اعاده هویت خود قدم بردارند. زنان انقلابی در انقلاب ۵۷ با غفلت از گفتمانی که تمام دستاوردهای زن شهری طبقه متوسط را نفی میکرد، به پیروزی آرمانهایی یاری رساندند که با تثبیت مناسبات سنتی آنان را از آزادیهای پیشینیانشان محروم کرد. در واقع گفتمان انقلاب اسلامی، زنانی را که طعم فرصتهایی را چشیده بودند که در خلال فرایند تجددگرایی به دست آوردند، به جایگاه پیش از مشروطه تنزل داد و زنان انقلابی خود را در موقعیتی یافتند که میبایست از آغاز برای حقوق اولیهشان مبارزه میکردند.
کانال تلگرامی گروه مطالعات زنان
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet