اجتماعی

الگوی چین برای ریشه‌کنی فقر

منطقه شوانگو واقع در ناحیه خودمختار تبت، در ۹ دسامبر ۲۰۱۹ از فهرست فقر خارج شد. تا اکتبر ۲۰۲۰ در حدود ۳۵۰۰۰ منطقه اسکان مجدد در سراسر کشور ساخته شده‌است. با ساخت بیش از ۲,۶۶ میلیون مسکن بیش از ۹,۶ میلیون نفر از فقرا به خانه‌های جدید نقل‌مکان کرده‌اند .

ستاره صبح ، تارنمای گلوبال تایمز- برگردان علی اصغر شهدی؛ چین اخیراً “ پیروزی کامل “ خود را در از بین بردن فقر مطلق اعلام کرده است . برای یک کشور درحال‌توسعه با جمعیت زیاد و توسعه جغرافیایی نابرابر، دلایل دستاوردهای این کشور ارزشمند است. ریشه‌کن کردن فقر شدید یکی از اهداف اصلی استراتژی توسعه در چین بوده که از طریق بسیج گسترده منابع امکان‌پذیر گردیده است. این استراتژی به دلیل بزرگی و وسعت از یک تجربه تاریخی منحصربه‌فرد جهانی برخوردار است، تجربه‌ای که بدون شک به‌واسطه تلاش‌های منظم و پیگیر حاصل‌شده است.

طبق گزارش بانک جهانی ، طی دهه‌های گذشته بیش از ۸۵۰ میلیون نفر از فقر در چین رهایی یافته‌اند که ازنظر تاریخی یک دستاورد بی‌سابقه است. علاوه بر این ، ریشه‌کن کردن فقر شدید در چین مانع توسعه سریع سایر حوزه‌ها که هم‌زمان اتفاق افتاد نبوده است. این بدان معنی می‌باشد که استراتژی توسعه به‌خوبی طراحی‌شده است.

اما همه این‌ها پایان ماجرا تاریخ نیست. این مهم خواهد بود که ببینیم در چهاردهمین برنامه پنج‌ساله چین (۲۵-۲۰۲۱) چگونه به کارهای آینده در   کاهش فقر (غیر از فقر شدید که ریشه‌کن شده است) پرداخته می‌شود.چین تعداد بیشتری از مصرف‌کنندگان جهانی را به اقتصاد خود اضافه کرده است و این موضوع به کشورهایی که تولیدات خود را به چین صادر می‌کنند کمک می‌کند.

به‌عنوان‌مثال ، در کشورهای آمریکای لاتین ، صادرات کالاها به چین نقش مهمی در توسعه و فقرزدائی داشته است. اما آیا تجربه “الگوی چینی” بر سیاست‌گذاری در سایر کشورها تأثیر خواهد گذاشت؟ گفتن این مسئله کمی دشوارتر است هر کشور  بزرگ یا کوچک  مشخصات فقر خود را دارد. فقر فقط به دلیل کمبود منابع مادی نیست ، بلکه به تعدادی دیگر از عوامل خاص هر کشور مانند جغرافیا ، آب‌وهوا ، تاریخ و تخریب محیط‌زیست نیز مربوط می‌شود. علاوه بر این ، سیاست‌گذاران معمولاً به فقر شدید تنها به‌عنوان مشکلی که باید حل شود برخورد نمی‌کنند بلکه به‌عنوان مشکلی که باید مهار یا مدیریت شود نیز می‌اندیشند. بنابراین، به‌عنوان‌مثال، یارانه‌های دولتی مواد غذایی اساسی یا سوخت ، فلاکت مردم را کاهش می‌دهد، اما منجر به رفع فقر شدید نمی‌شود.

تجربه چین به‌درستی در سراسر جهان موردمطالعه قرار نگرفته است. درست است که تجربه چین منحصربه‌فرد است، اما این نباید مانع آن شود که  سیاست‌گذاران کشورهای فقیر، تجربه چینی‌ها را با دقت بیشتری مطالعه نکنند.برنامه‌ریزی ملی خوب و بسیج مناسب مردم به کاهش فقر کمک می‌کند. اما باید آگاه باشیم ، همه کشورها از توانایی برنامه‌ریزی و توانایی لازم برای بیان اراده سیاسی قوی برای بسیج کل جمعیت خود برخوردار نیستند. همان‌طور که گفتم، آن‌ها باید با دقت بیشتری تجربه چین را مطالعه کنند. سازمان‌های بین‌المللی می‌توانند کمک کنند.

برنامه توسعه سازمان ملل در این زمینه کارهای خوبی انجام داده و می‌دهد و سایر سازمان‌های مرتبط در سیستم سازمان ملل نیز همین کار را انجام می‌دهند. اما واضح است  انجام  موارد بیشتری لازم است.همچنین در برخی از کشورهای غربی تعداد معینی از فقرا وجود دارند. در سه یا چهار دهه گذشته غرب تحت تأثیر “ایدئولوژی نئولیبرالی” قرارگرفته است و تمام انتظارات برای توسعه را در نیروهای بازار ، در تلاش‌های هر فرد و غیره قرار داده است. تأکید بر مقررات زدایی و تضعیف سیاست‌های عمومی بر مشکلاتی که  از قبل وجود داشته، افزوده است. اما ما همچنین باید مقاومت جوامع غربی و این واقعیت را درک کنیم که همه‌جا وضعیت یکسان نیست.

در قاره اروپا یا به عبارتی در اتحادیه اروپا ، “الگوی اجتماعی اروپا” پابرجاست. بهداشت و درمان همگانی است، آموزش باکیفیت رایگان است و شبکه‌های ایمنی اجتماعی قوی هستند. در آمریکا (و تا حدودی کمتر در انگلستان ) چنین چیزی وجود ندارد. در حال حاضر خط‌مشی‌های مربوط به دوران پس از باندمی باید این مشکلات را برطرف سازند. به‌عنوان‌مثال ، افزایش اساسی در حداقل دستمزد پیشنهادی در ایالات‌متحده به معنای تغییر اساسی در سیاست است که می‌تواند وضعیت اجتماعی بسیاری را بهبود بخشد.

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا