روزگار دشوار معلمی در دوران کرونا
براساس تقویم رسمی ایران امروز مصادف با شهادت مرتضی مطهری روز معلم نامگذاری شده است. معلمهایی که از حدود یک سال گذشته بهدلیل شیوع ویروس کرونا کلاسهای درس را در بستر فضای مجازی برگزار کردند تا اینکه آموزش ادامه داشته باشد. قطعاً در این مسیر سختیهای زیادی متحمل شدند، اما بار سنگین این سختیها وقتی بیشتر احساس میشود که معیشت آنها تامین نشود……
اگرچه امروز عدم تامین نیازهای معیشتی به گروه مشخصی اختصاص ندارد اما با توجه به اینکه معلمها با مسئله آموزش سروکار دارند هرگونه احساس ضعف در تامین معیشت تاثیر خودش را در ضعیف شدن امر آموزش میگذارد. در این میان گروهی هستند که معتقدند با توجه به جایگاه معلم نباید درخصوص شرایط سخت زندگی آنها صحبتی گفته و شنیده شود، اینکه یک معلم مجبور است برای تامین هزینههای زندگی شغل دوم اختیار کند شاید روزگاری تابو بود اما حالا با تکرار شدن این وضعیت باید بهشکل یک آسیب بهآن نگاه کرد. آسیبی که میتواند سالهای آینده خودش را به انحای گوناگون نشان دهد.
دراینباره محمدرضا نیکنژاد، معلمی که ۲۷سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش دارد، به خبرنگار اجتماعی روزنامه همدلی میگوید: «برخی خواستههای معلمها ریشهدار است و یافتههای علمی هم تاکید میکند که این خواستهها مهم هستند. از جمله مهمترین آنها بحث معیشت معلم است. علیرغم اینکه دراینباره شعارهایی دائم از طرف مسئولین داده میشود و بهطریقی سوهان روح اکثر معلمها شده است، مسئولین ما دائم از افزایش درآمد این قشر صحبت میکنند، البته از حیث عددی تغییراتی صورت گرفته اما باتوجه به شرایط اقتصادی موجود تغییرات انجام شده اصلاً احساس نمیشود.» این کارشناس آموزش ادامه میدهد:«وزیران آموزش و پرورش چندین بار طی سالهای گذشته تکرار کردند که ما حقوق معلمان را سه برایر کردیم یا ۶۰درصد به آن اضافه کردیم، شاید بهلحاظ عددی درست باشد اما هیچ وقت در لابهلای صحبت مسئولین اشاره نشد این حقوق افزایش یافته آیا متناسب با این تورم پنج شش سال گذشته هست یا نیست؟ اگر حقوق من و همکارانم را ۲۵درصد تا ۳۰درصد اضافه کردند اما همان موقع تورم ۴۰درصد بوده است. این وضعیت یعنی حقوق معلم حتی عقبگرد هم داشته. طبق قانون مدیریت خدمات کشور افزایش حقوق معلمان باید درصدی بالاتر از تورم باشد، اواخر دولت آقای خاتمی و شروع دولت احمدینژاد قانون تصویب شد که افزایش حقوق معلمان دست کم برابر با تورم باشد، اما از همان موقع تا حالا هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاده است.»
نیکنژاد باتوجه به اهمیت معیشت یک معلم و تاثیر آن در سایر مسائل بیان میکند: «وقتی معیشت تامین نشود سایر نیازهای یک انسان مانند شکوفایی، احساس تعلق به گروه و موارد دیگر آسیب میبیند. معلمان ما همیشه گرفتار معیشت بودند. من خودم یک معلم ۲۷سال سابقه هستم که با حساب دوران دانشگاه امسال باید بازنشسته شوم، من در این ۲۷سال به اندازه سالهای اخیر ندیدم هجوم معلمان به شغل دوم بیشتر شده باشد، در این سالها اخیر که خیلیها بهویژه در اسنپ(تاکسی اینترنتی) مشغول هستند. معلمهای بازنشسته اسنپ کار میکند. میان همکاران من قبل از شیوع کرونا چندین معلم بودند که راننده سرویس دانشآموزان همان مدرسهای بودند که آنجا به عنوان معلم کار میکردند، در این وضعیت جایگاه معلم سرکلاس چه آسیبی میبیند؟ بیگمان معیشت جزو اولیوت اول همه معلمها است.» اما مسئله معیشت و عدم تامین آن تنها مشکلات موجود بر سر راه معلمی در ایران نیست؛ طوریکه مسئله عدم اختیار در آموزش هم مورد توجه قرار گرفته است. آنطور که نیکنژاد به همدلی میگوید معلمها در ایران احساس اختیار ندارند و همین مسئله سبب شده انگیزه آنان برای تدریس و حضور در کلاس درس کم شود. او درباره این مسئله بیان میکند:«معلمها در کشور ما اصلاً در سیاستگذاریهای کلان یا خرد وارد نمیشوند. یعنی ساختاری وجود ندارد که معلم بتواند در این سیاستگذاریها شرکت کند. در بسیاری از کشورها یک سیاستهای کلی آموزشی وجود دارد که معمولاً حکومتها آن را تعیین میکنند. اما وقتی این سیاستها به مدرسه میرسد، معلمها و کادر اجرایی مدرسه در پیاده کردن این سیاستها اختیاراتی دارند، معلم، مدیر و معاون مدرسهها هستند که آموزش را پیش میبرند. اما در کشور ما به دلایل سیاسی این قدرت به مدرسه داده نمیشود. یعنی مثلاً درهمین دوران کرونا عموماً سندهای بینالمللی تاکید دارند در بسیاری از بخشهای جهان معلمان با روشهای خودساخته خودشان اجازه ندادند آموزش تعطیل شود، حالا از طریق فضای مجازی یا مراجعه حضوری معلم به دانشآموز و هر روش دیگر ابتکاری مانند بستههای آموزشی، اما شما مقایسه کنید با مسئولین آموزشی ما که برای معلم و مدیر خط و نشان میکشند که حتما باید از نرمافراز شاد استفاده کنید، درحالیکه خودشان میگویند سه میلیون نفر به این نرمافزار دسترسی ندارند؛ پس چرا این همه اصرار وجود دارد. درحالیکه در سندهای بالادستی روی خودگردانی مدارس تاکید شده است، اما در عمل وزیر آموزشوپرورش بههر دلیلی تاکید میکند از شاد استفاده شود و همچنین دستورهای دیگر هم که میدهند.»
وی عنوان میکند: «در چنین شرایطی اگر ارتباط میان معلمان، با مدیران مدرسه و تعهدی که عموماً یک معلم نسبت به دانشآموزان خود دارد وجود نداشت، آموزش اصلاً پیش نمیرفت. بنابراین یکی از مطالبات معلمان اختیار و تاثیرگذاری در سیاستهای آموزشی است. دریک مطالعه مشاهده شد که حقوق معلمهای فنلاندی کمتر از معلمهای آمریکایی است، اما پژوهشهای زیادی نشان میدهد اگر کشور فنلاند موفق شده بهدلیل کیفیت معلمان این کشور است. بررسیهای آن مطالعه نشان داد از آنجایی که معلمهای فنلاندی در کلاس اختیار دارند بنابراین برای کار و تعهد بیشتر دارای انگیزه هستند، اما اینجا معلم نه حقوق مناسبی دارم، طوری که یک معلم با ۳۰سال سابقه حدود ۵میلیون تومان درآمد دارد، از طرفی اختیاری در کلاس درس هم ندارد که سبب تولید انگیزه شود.»
علاوه بر موارد گفته شده یکی از دغدغهها و نگرانیهای اخیر این حرفه فضای مجازی بهخصوص در دوران کرونا است. گویی که در این بازه بیش از یک سال تا امروز معلم و دانشآموز در یک فضایی تنها رها شدهاند و سعی دارند با پشتکار خودشان این روزهای سخت را سپری کنند. نیکنژاد با اشاره به همین مسئله بیان میکند: «یکی از دغدغههای به روز معلمان همین فضای مجازی است. یونسکو در آخرین روز جهانی معلم شعار خودش را رهبری آموزش معلمان در دوران بحران کرونا قرار داد. معلمان رهبران آموزشی هستند که آنها آینده را بسازند. اما در دوران کرونا آموزش و پرورش از هیچکدام از رهبران آموزش حمایت نکرد.»
وی تصریح میکند: «تعدادی از معلمان بهویژه در روزهای اول پاندمی کرونا به گوشیهای به روز دسترسی نداشتند، معلمهای خرید خدمات که حقوقشان درماه ۶۰۰ یا ۷۰۰هزار تومان است که شاید سالانه هم حقوق دریافت نکنند این معلمها گوشیهای به روزی نداشتند. دانشآموزان هم همینطور؛ آنها هم هنوز برخیشان به موبایل دسترسی ندارند. با این وضعیت معلمها بههر طریقی آموزش را جلو بردند، اما در این فرآیند آموزش و پرورش کاملاً خودش را جدا کرد، یعنی کاری برای منِ معلم نکرد، در جاهایی که این شرایط معلمها را تحت فشار میگذاشت توجه نکرد، به دانشآموزِ من از حیث امکانات توجه نکرد، شما تصور کنید من میرفتم سرکلاس میدیدم چهارتا دانشآموز غیبت دارند بعد که پیگیری میکردیم مشخص میشد این بچهها گوشی همراه ندارند یا کمبود امکانات دارند، برای منِ معلم باید شرایط برای تدریس آماده باشد، وقتی چهارتا دانشآموز این طوری مشکل دارند، چهطور دلم میآید درس بدهم، دراین میان برخی از همکاران ما روی هم پول گذاشتند و برای تعدادی از دانشآموزان گوشی تهیه کردند. منِ معلم در دوران اخیر در فرآیند آموزشی تنها بودم، دانشآموزان و خانواده دانشآموزان من هم تنها بودند، آنها هم در یک فضای بدون پشتوانه و در تنهایی وارد کار شدند.»
همدلی
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet